در واقع Anslie و Boston (1980) دريافتند كه BI با پروتوكل تست توام با پوشش، به مقدار قابل توجهي از شرايط بدون پوشش متفاوت است. نويسندگان از اين مشاهده، استنباط كردند كه Crossover قطعا در BI دخالت دارد. آنها تلاش كردند كه اين معضل را با استفاده
Ainslins و Boston نتيجه گيري كردند كه BI مشاهده شده توسط ديگران، اساسا مربوط به تقاطع آكوستيكي Acostic Cross Talk در شرايط تحريك تك گوشي است. براي حذف امكان تقاطع تحريك BC يا آكوستيكي، Levine (1981) توجه دارد كه سطح شدتي براي تحريك ارائه شده به يك گوش نبايد فراتر از سطوح آستانه رفتاري گوش مقابل (غيرآزمايشي) به مقدار بيشتر از 50dB برود. استفاده روتين از اينسرت فون (هدفن هاي insert tube) موثرترين روش كاهش آلودگي BI توسط تقاطع محرك به نظر مي رسد.
فركانس محرك:
فركانس و نوع محرك تاثير آشكاري بر زمان نهفتگي و دامنه تداخل دو گوشي دارند. امواج تداخل دو گوشي كوتاهتري با محرك كليك در مقايسه با تن برست به دست آمده است. Fowler و لئونارد، 1985، BI را در 24 فرد با شنوايي نرمال و 5 بيمار مبتلا به اختلال شنوايي فركانس بالاي شديد با استفاده از تن برست Hz 1000 و Hz4000 به دست آوردند. محرك 1000 هرتز، در بالاترين سطح شدتي (dB SPL100) توام با جزء BI بزرگتر بود. BI در محدوده زمان نهفتگي امواج V و VII ظاهر گرديد. شكل موج BI بين افراد با شنوايي نرمال با افراد دچار اختلال شنوايي در محرك 1000Hz قابل مقايسه بود، حتي در صورتيكه ABR غيرطبيعي ديده مي شد يا اينكه به ازاي تحريك 4000Hz ، ABR ديده نمي شد.
Wilson و همكاران، (1985) BI را با ABR مطالعه كرد، او در اين مطالعه، محرك كليك شده، با فركانسهاي مركزي 500، 2000 و 8000 هرتز استفاده كرد. اگرچه تفاوت دامنه قابل توجهي براي BI در بين تحريكها، وجود نداشت، اما امواج BI در ارتباط با نويز زمينه، در دو محرك با فركانس بالاتر، واضح تر بودند. يك جزء BI نيز در محرك تن برست 1000Hz كه به يك گوش ارائه شده بود و تن برست 3000Hz كه به گوش ديگر ارائه شده بود ثبت گرديد.
Stimulus Rate: تاثيرات افزايش نرخ تحريك بر BI همانند اين تاثيرات در ABR به صورت كلي است. اين نظر را Wilson و همكاران (1985) ارائه كردند.
درباره این سایت